مردی که درنگ نمیکرد
درباره شهید سردار امیرعلی حاجیزاده
تکتیرانداز بود. امیرعلی حاجیزاده در خیلی از عملياتها مثل کربلای چهار و پنج، مثل والفجر مقدماتی و والفجر هشت که غواصها به فاو وحشی زدند، تکتیرانداز بود. روی بلندیها استتار میکرد. تفنگش را مینشاند روی دوپایه و همه حواسش به رصد بود. طاقت و تحمل زیادی داشت که ساعتها بیآنکه عقبجلویی بکند، از گِردی کوچک روی تفنگ، فقط نگاه میکرد و محاسبه. حتی نفسهایش را کُند و بیصدا بیرون میداد. اول آیهٔ «وَ مَا رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ ولکنَّ اللهَ رَمَی» را از دل و زبانش میگذراند و بعد ماشه را میچکاند.
توی شناسنامه این شیرمرد تهرانی نوشته: نُهِ اسفندِ چهل. سال ۵٩ سپاهی شد و تا شهادتش برای سپاه دوید. حاجیزاده، اول فرمانده پدافند هوایی سپاه بود و از مهر ٨٨ که نیروی هوافضای سپاه دفترودستکش را راه انداخت، شد اولین فرمانده این هسته. تا قبل از این فرماندهی، اسمش امیر بود. امیر، عنوانِ اُمرای ارتش است. میگذارندش قبل از اسم و فامیل درجهدارهای ارتش. حاجیزاده مالِ سپاه بود.
سیدعلی خامنهای که امیرِ حاجیزادهٔ فرز و همه فن حریف، خودش را سربازش میدانست، پیشنهاد عوض کردنِ اسم را داد. مرید، همهچیز را سپرد دستِ مراد. امیر شد، امیرعلی...