امروز بهطور رسمی و براساس توافق هستهای موسوم به برجام، این توافق پس از ۱۰ سال پایان یافت.
توافقی که با انعطاف و نرمش بیش از اندازه ایران، قرار بود سایه تحریمها را از سر ایران رفع و پرونده هستهای ایران را عادی کند اما طرف غربی از همان ابتدای توافق، بنا را بر ناسازگاری و سنگاندازی گذاشت تا در عمل نشان دهد هدف واقعی آنها چیز دیگری است.
حتی دولت اوباما که خود طرف مذاکره برجام بود، پایبندی کاملی به توافق نداشت و ایران هرگز نتوانست از موهبتهای وعده داده شده، بهرهمند شود.
با خروج یکطرفه آمریکا از برجام، اروپاییها وعدههای رنگارنگ دادند و ایران همچنان به تعهدات خود پایبند ماند اما به هیچکدام از آن وعدهها عمل نکردند و بعد از آنکه تهران طبق متن توافق، شروع به کاهش گامبهگام تعهدات خود کرد، با وقاحت هرچه تمامتر انگشت اتهام را بهسوی ایران دراز کرده و مدعی نقض برجام شدند و اصلاً به روی مبارک خود نیاوردند که این آمریکا بود که از برجام خارج شد و خودِ آنها بودند که به هیچکدام از وعدههای خود برای جبران خسارتهای ایران عمل نکردند.
ماجرا کشوقوس فراوان یافت و هرچه ایران حسن نیت و نجابت به خرج داد، طرف مقابل گستاختر و جریتر شد و کار را به جایی رساندند که در میانه مذاکرات، دست به حمله نظامی زدند. تجاوزی که اگرچه اسرائیل درظاهر مجری آن بود اما درواقع بهنیابت از غرب انجام شد و البته در رسیدن به اهداف راهبردی خود کاملاً ناکام ماند.
سپس غرب آشکارا و بدون داشتن مشروعیت حقوقی، مکانیسم ماشه را فعال کرد تا تحریمهای سازمان ملل را دوباره بازگرداند.
اقدامی که ایران بههمراه روسیه و چین، بهعنوان دو عضو دائم شورای امنیت، رسماً آن را رد کرده و ۱۲۰ کشور عضو جنبش عدم تعهد نیز به این تصمیم و رویکرد پیوستند تا نشان دهند دوره کدخدایی آمریکا بر جهان گذشته و فصل جدیدی آغاز شده است.
برجام بیش از منفعت برای ایران عبرت داشت و مهمترین عبرت آن نیز غیرقابل اعتماد بودن غرب است که به قول حضرت آیتالله جوادی آملی وقتی به آمریکاییها دست میدهید، انگشتانتان را بشمارید!
برجام اثبات کرد دشمن بههیچعنوان قصد دست کشیدن از ابزار تحریم را ندارد و چنین مسیری غیرمنطقی و در عمل، بنبست است.
مذاکره هیچگاه از جعبه ابزار ایران خارج نشده اما باید دانست چرا از این ابزار استفاده میکنیم و از آن چه انتظاری داریم. دشمن بهخیال خود میخواهد قورباغه دیکته را به جای قناری مذاکره قالب کند، غافل از آنکه ایران اهل تسلیم و کرنش نیست.
صفآرایی دشمن و اهداف آن شفافتر از پیش شده و علنی میگوید بهدنبال چیست. در چنین شرایطی اتحاد و انسجام اجتماعی، همصدایی جریانات و گروههای سیاسی در برابر صفآرایی دشمن و یارگیری هوشمندانه در سطح جهانی از جمله اقدامات لازم و ضروری است و هرگونه اقدامی برخلاف این الزامات، ریختن آب به آسیاب دشمن و شلیک به سنگرِ خودی است.