شهریار زرشناس عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی که در اختیار «نسیم»، قرار داد به بازگویی بخشی از صحبت هایش در برنامه مناظره این هفته با موضوع شهید آوینی، که موفق به بیان آن نشد، پرداخت.
در ادامه، متن این مقاله که با عنوان "آوینی، مجاهدی بصیر و متفکری ولایتمدار در دوران گذار" در اختیار «نسیم»، قرار گرفته است را می خوانیم:
سید مرتضی آوینی، شخصیتی چند وجهی دارد که از منظرهای مختلف می توان درباره او و آثار وجودی اش صحبت کرد. آوینی به عنوان یک کارگردان مستندساز، آوینی در مقام تئوریسین سینما، آوینی منتقد ادبی، آوینی به عنوان تئوری پردازد رسانه، آوینی ای که از ماهیت رمان پرسش می کند و به نقد و تحلیل می پردازد، آوینی به عنوان روزنامه نگار انقلابی مومنی که با ژورنالیسم حرفه ای «مدرن» و «ادبیات رسانه ای» نظام سلطه استکباری، سرستیز دارد، آوینی به عنوان یک بسیجی، آوینی به عنوان روایت گر فتح و....
اما یک وجه اصلی وحدت بخش کانونی در شخصیت شهید سیدمرتضی آوینی وجود دارد که دیگر عناصر و وجوه و جنبه هایی که در پیش اشاره کردیم، بر بستر آن به وحدت می رسند و این ویژگی را می توان، محور اصلی و مرکزی شخصیت سیدشهیدان اهل قلم دانست. مولفه بنیادینی که می توان اینگونه توصیفش کرد "آوینی در مقام متفکر ولایتمدار دوران گذار"
حقیقت این است که برای آوینی، سینما، رمان، مستندسازی، فعالیت مطبوعاتی و هیچ یک از امور دیگر از این سنخ، فی نفسه و به خودی خود موضوعیت نداشت. اگر آوینی فیلم می ساخت یا مقاله می نوشت یا کتاب نقد می کرد و ... از این رو بود که او به عنوان یک انقلابی مومن ولایتمدار (پیرو ولایت حق) و به عنوان فرزند انقلاب اسلامی، دغدغه دفاع از آرمان های انقلاب و پیروی از فرامین مقام منیع ولایت و دغدغه مبارزه با شبیخون فرهنگی را داشت. آوینی یک مومن متعهد ولایت مدار بود که به اقتضاء شرایط و نیازهای انقلاب، به مجاهده می پرداخت؛ از این منظر می توان او را مصداق بارز «مجاهد بصیر» دانست.
مجاهد بصیر، انسان اهل نظر و دین دار و انقلابی و استکبارستیزی است که به منظور محقق کردن حاکمیت عدل اسلامی و مبارزه با ظلم و جور اومانیستی، با قلم و قدم به مجاهدت بر می خیزد. مجاهد بصیر، انسانی دین دار و آرمان گرا و ولایت مدار و انقلابی و رزمنده و در عین حال بصیر و آگاه است که در جهت پیشبرد آرمان های انقلاب اسلامی و برافراشتن پرچم اسلام ناب محمدی (ص) بر بام عالم، احساس مسئولیت می کند و از این رو به طریق مجاهدت گام می گذارد.
مجاهد بصیر آمده است تا با قلم و قدم از انقلاب و عدالت دفاع کند و حقیقت دین خاتم را بر جهانیان آشکار کرده و در مسیر تحقق حکومت جهانی اسلام مبارزه و مجاهد نماید. مجاهد بصیر، آمیزه ای است از شور آرمان طلبانه و ستیهندگی شجاعانه، با اندیشمندی و درایت هوشمندانه. وجه مهمی از مبارزه یک «مجاهد بصیر»، مبارزه از طریق امکان های فرهنگی و هنری (نظیر سینما، مطبوعات و رسانه های دیگر، مقاله نویسی....) است.
آوینی، مجاهد بصیری است که در دوران گذار تاریخی قرار گرفته است، محتوای این دوران گذار این است: عبور بشر در مقیاس جهانی از ظلمتکده غرب مدرن و کفر و شرک اومانیستی به سوی چشم انداز رهایی بخش یک عالم دینی. در متن این دوران گذار جهانی، در ایران پس از انقلاب اسلامی نیز یک گذار تاریخی آغاز شده است: گذار از سیطره متعفن منجلاب غرب زدگی شبه مدرن به سوی مدینه ولایی که نظام و جامعه اسلامی در ایران را در مسیر تحقق نوعی تمدن اسلامی و کوشش در جهت زمینه سازی برای ظهور قرار می دهد.
آوینی، فرزند انقلاب اسلامی و مجاهدی بصیر در متن این دوران گذار تاریخی است. از این رو به عنوان یک مجاهد بصیر در متن این گذار تاریخی، درگیر ستیزی تمام عیار با غرب مدرن و ظهورات تقلیدی آن در ایران معاصر (یعنی روشنفکران) و تهاجم فرهنگی این روشنفکران علیه انقلاب و اسلام، بوده است.
اما آوینی مجاهد بصیری است که در دوران گذار و در کوران هجوم فرهنگی دشمن، در مقام یک متفکر ولایی (پیرو ولایت حق) به اقتضائات و مسائل و مشکلات دوران گذار می اندیشد و با نیازها و ضروریات و مظاهر آن مواجهه ای متفکرانه دارد.
این حقیقت را نباید فراموش کرد که آوینی متفکر است. مواجهه او با موضوعات و مسائل، مواجهه ای متفکرانه است و مثل هر متفکر دیگری، صاحب وقت و عهدی است. عهد آوینی با انقلاب اسلامی فعلیت می یابد. همان که او تحت عنوان «توبه بشریت» از آن یاد می کند.
آوینی متفکری دارای عهد دینی است و انقلاب اسلامی را سرآغاز تجدیدعهد دینی بشر می داند و به آن دل داده است و از آن دفاع می کند. همین ایمان دینی و ولایت مداری و عهد دینی است که آوینی را مجاهدی بصیر در عرصه مقابله با جنگ نرم دشمن می سازد. اما مواجهه آوینی با دشمن در عرصه جنگ نرم، مواجهه ای متفکرانه است و همین وجه متفکرانه این مواجهه است که به آن عمق و ژرفا و ویژگی هایی منحصر به فرد می بخشد.
در سال های دهه 1360 که جریان خزنده روشنفکری نئولیبرال به صورتی پنهان کارانه و منافقانه در فعالیت به منظور بازسازی کاست (caste) روشنفکری شبه مدرنیست ایران و سازماندهی تهاجم فرهنگی علیه انقلاب و نظام اسلامی بود، آوینی در زمره معدود چهره های فرهنگی بود که با بصیرتی شگرف، عمق تقابل انقلاب اسلامی با نظام سلطه اومانیستی را دریافت و موقعیت تاریخی بشر معاصر و نیز ملت ایران در متن یک دوران گذار تاریخی را شناخت و در خصوص اقتضائات این دوران گذار و مسائل و شرایط آن اندیشید و عمیقا و متفکرانه طرح مسئله کرد و به چاره جویی پرداخت.
به نظر می رسد با توجه به وجوه هنری و سینمایی و برخی خصوصیات دیگر شخصیت آوینی موجب شده است که از ویژگی اصلی و کانونی شخصیت او به عنوان یک متفکر ولایتمدار دوران گذار (که وجه متفکرانه اش را در جهت مجاهدت بصیرانه علیه نظام استکبار اومانیستی فعلیت بخشیده است) غفلت شود.
فراموش نکنیم، فیلم سازی و نویسندگی و ژورنالیسم و .... برای آوینی فقط و فقط از این رو موضوعیت می یافتند که امکانی را برای مجاهدت بصیرانه علیه ظلم و کفر اومانیستی و به منظور ترویج آموزه های اصیل اسلامی فراهم می ساختند و فراموش نکنیم آنچه که به مجاهدت آوینی، بصیرت می بخشید، وجه متفکرانه شخصیت و سلوک و مجاهدت او بود و در نظر بگیریم که آوینی در زمره نخستین کسانی بود که پس از ظهور انقلاب اسلامی، معنای تاریخی این انقلاب (ناظر به گذار تاریخی) را دریافتند و مواجهه ای حکیمانه و متفکرانه (از منظر اسلام و تعهد به آرمان های انقلاب اسلامی) با مسائل و شرایط و اقتضائات برخاسته از دوران گذار را در پیش گرفتند.
آوینی در مقام یک متفکر ولایتمدار دوران گذار و به عنوان یک مجاهد بصیر مسئول است که در سال های دهه 1360 به تامل نقادانه در خصوص علوم انسانی، نظام سرمایه داری مدرن، تکنیک مدرن، سینما، تلویزیون، ادبیات داستانی مدرن و بسیاری موضوعات نظر آن بپردازد و در سال های پایانی دهه 1360 و سال های آغاز دهه 1370 به صورتی فعال و تمام عیار به مقابله با شبیخون فرهنگی غرب مدرن (که توسط روشنفکران نئولیبرالیست داخلی انجام و توسط طیفی از مدیران نفوذی یا سست اعتقاد در وزارتخانه های فرهنگی، بسترسازی و حمایت می شد) بپردازد.
در این باره گفتنی های دیگری هم هست که انشاالله باید در مجالی دیگر بدان پرداخت.