آخرین اخبار

تاریخ : 11. آبان 1404 - 7:45   |   کد مطلب: 30159
پس‌از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، سیاست آمریکا در برابر ایران را می‌توان یک پنج‌ضلعی در نظر گرفت. اضلاع این سیاست عبارتند از: قلدری، فریب‌کاری، هجمۀ رسانه‌ای، فشار مالی مستقیم و غیرمستقیم.

پس‌از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، سیاست آمریکا در برابر ایران را می‌توان یک پنج‌ضلعی در نظر گرفت. اضلاع این سیاست عبارتند از: قلدری، فریب‌کاری، هجمۀ رسانه‌ای، فشار مالی مستقیم و غیرمستقیم.

شکل این پنج‌ضلعی در این مدت به‌دلایل مختلف تغییراتی داشته و طول هرکدام از اضلاع کم‌وزیاد شده اما با اطمینان می‌توان گفت هرگز و در هیچ دوره‌ای هیچ‌کدام از آنها حذف نشده‌اند.

در مقاطعی خاص نیز ضلع فریبکاری چنان پررنگ بوده که سعی کرده است سایر اضلاع را پنهان سازد، حال آنکه چهار ضلع دیگر فعال بوده و اهداف خود را پیگیری می‌کرده‌اند. البته آمریکایی‌ها همیشه برای این سیاست‌ها عناوین قابل طرح و درواقع روکش‌های شیک داشته‌اند.

برای نمونه، قلدری خود را به اسم «صلح از طریق قدرت» مطرح می‌کنند. هجمۀ رسانه‌ای ذیل عنوان کلی‌تری مثل «قدرت نرم» اعمال می‌شود و البته فریب‌کاری همان‌طور که از نامش پیداست می‌تواند هربار به‌رنگی و تحت عنوانی ظاهر شود.

فشار مالی مستقیم و غیرمستقیم نیز چیزی جز جنگ اقتصادی با مردم نیست که تحت عناوینی همچون مقابله با تروریسم، جلوگیری از اشاعۀ هسته‌ای، دفاع از اقلیت‌ها و آزادی بیان و یک‌دوجین دیگر ادعای توخالی تحمیل می‌شود.

در دوره اخیر، آمریکا سیاست خارجی مبتنی بر نمایش قدرت و ارعاب را دنبال کرده است. ترامپ با استفاده از ابزارهایی مانند تحریم‌های اقتصادی، تهدید به اقدام نظامی (و گاهی اوقات حملات واقعی) و فشار دیپلماتیک بی‌وقفه، سعی کرده است سایر کشورها را به پذیرش شرایط آمریکا وادار کند.

این به‌اصطلاح «استراتژی اخاذی» به‌طرز فریبنده‌ای ساده به نظر می‌رسد: تهدید، کسب امتیاز و نمایش توافق به‌عنوان یک پیروزی. اما در عمل، این استراتژی به‌گل‌نشسته است؛ فاقد عمق استراتژیک، نادیده گرفتن پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی و محاسبه نادرست انگیزه‌های بازیگران جهانی.

در برابر چنین سیاستی به‌طور کلی دو راه وجود دارد: مسیر نخست نوعی چاپلوسی و پذیرش تحقیر است. مسیری که حتی برای نزدیکترین متحدان سنتی آمریکا نیز هزینه‌های کمی نداشته و طاقت آنان را طاق کرده است.

مسیر دوم مقاومت هوشمندانه است. در این مسیر هرگونه نشان دادن ضعف، نتایج پرهزینه‌ای دارد، چرا که طرف مقابل را در اِعمال بیشتر فشار، استفاده از زبان تهدید و سیاست اخاذی، مصمم‌تر می‌کند. چیزی شبیه بچه‌های قلدر حیاط مدرسه که به ترسوها زور می‌گویند و البته همیشه هم مشتی نوچه و چاپلوس دوروبرِ خود دارند.

این سیاست قلدرمآبانه در برابر ایران، جنبه‌های مضحکی نیز دارد. برای نمونه وزارت خارجۀ آمریکایی که به ایران حمله نظامی کرده و شدیدترین جنگ اقتصادی تاریخ را بر مردم ایران تحمیل کرده، روز گذشته پیامی صادر کرده است و ضمن تبریک هالووین، از این که مردم ایران در این نمایش ضدفرهنگی غوطه‌ور نیستند، ابراز عصبانیت کرده است!

عبارت مشهور هالووین این است: «شیرینی یا شرارت»! یعنی یا شیرینی و شکلات بده یا با شرارت مواجه خواهی شد. سیاست خارجی آمریکا شبیه کودکی است که کدو تنبل بر سر گذاشته و می‌خواهد با ارعاب از دیگران اخاذی کند. گویا برای کاخ سفید ۳۶۵ روز سال، هالووین است.

دیدگاه شما