البته بدیهیست که نظرات این دو بزرگوار در مسئلهی حجاب، امری مشخص و از قضا واحد بوده. اما متأسفانه دیده شده است که برخی، تنها به گوشهای از نظرات ایشان اکتفا کرده و همهی آراء امام و رهبری را مورد بررسی قرار ندادهاند که منجر به تفاوت برداشت شده است. در این نوشته، تنها هدف ما این است تا شما را با بخشهای مهم و روح کلی نظرات امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب در مورد مسئلهی حجاب آشنا کنیم و دنبال تحلیل این بیانات نیستم. هرچند این فرمایشات آنچنان واضح و روشن هستند که نیازی به شرح و توضیح ندارد.
اگر رجوعی به مجموعه صحبتهای امام و رهبری در مورد مسئلهی حجاب داشته باشیم، گذشته از بحث لزوم حجاب، مترقی بودن حکم حجاب، آزاد بودن زن با وجود داشتن حجاب و در بند بودن زن در اثر بیحجابی و لزوم حفظ حجاب در حدود قواعد اسلامی، موارد دیگری هم دیده میشود که این مباحث در کنار هم، منظومهی دیدگاههای امام راحل و مقام معظم رهبری در خصوص حجاب را میسازد که در ذیل بحث به آن میپردازیم.
یک) در تاریخ 17/7/1357، وقتی امام خمینی (ره) در نوفللوشاتو بودند جمعی از خانمها به حضور ایشان میرسند. در کنار مسائل مختلفی که در این گردهمایی مطرح میشود، خانمی از حضرت امام در مورد حجاب میپرسند:
یکی از خانمهای حاضر در جلسه: این مسئلهٔ حجاب، این خواهرها را که در این محیط هستند یک مقدار ناراحت کرده؛ یعنی واقعاً میخواهند ببینند که این حجاب به این شکل درست هست یا نه؟
امام: به همین طور که حالا شما هستید؟
خانم: بله.
امام: این مانع ندارد؛ اگر یک مَفْسَدهای بر آن نباشد، مانعی ندارد. شما باید خودتان تشخیص بدهید که آیا به این ترتیب که بروید مثلاً مفسدهای دارد؛ مثلاً فرض کنید که خلاف احترامی به شما میشود؛ از این چیزها. اگر بشود، خوب او را دیگر خودتان هم نمیتوانید بگویید. اما اگر نمیشود، حجاب اسلام بیشتر از این نیست؛ همین است.
خانم: در ایران هم ...؟
امام: ایران حالا با اینجا وضعش فرق دارد. آنجا ممکن است که بیشتر مفاسد باشد؛ و الاّ نه اینکه حجاب ایران را اینجا دارد. حجاب ایران، حجاب اسلام، همین مقدارهاست. اسلام اینجا و آنجا ندارد. لکن یک جهات خارجی گاهی در کار هست. به طوری که یک مفسدهای باشد، یک اختلاف اخلاقی بشود، یک ـ عرض میکنم ـ چیزهایی باشد، البته آن وقت باید جلوگیری بشود؛ اما اگر نباشد اینطور، و ساده باشد و مثل سایرین با سادگی باشد، نه؛ بیچادر مانع ندارد.
دو) تقریباً سه ماه بعد، یعنی دقیقاً در تاریخ 7/10/1357 و در همان روستای فرانسوی، حضرت امام در گوشهای از سخنرانیشان به مسئلهی حجاب میپردازند:
آری در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن میتواند هر لباسی را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند.
سه) هنوز یک ماه از ذکر این سخنان نگذشته بود که در تاریخ 07/11/1357 و در همان مکان قبلی، خبرنگاری به حضور حضرت امام رسیده و دربارهی مسائل مختلف انقلاب، از ایشان سوالاتی میپرسد. یکی از این سوالات به مسئلهی حجاب مربوط میشود:
خبرنگار: برخی از رسوم اسلامی مانند حجاب اجباری رها شده است. آیا در جمهوری اسلامی از نو اجباری خواهد شد؟
امام: حجاب به معنای متداول میان ما، که اسمش حجاب اسلامی است، با آزادی مخالفتی ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد. و ما آنان را دعوت میکنیم که به حجاب اسلامی روآورند. و زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است به ستوه آمدهاند و به اسلام پناهنده شده اند.
چهار) اما هنوز دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که بحث حضور خانمها در مشاغل دولتی مسئله شده بود. از آنجا که کلام امام، کلام آخر و تعیین کننده بود، ایشان در تاریخ 15/12/1357 و در مدرسهٔ فیضیه قم میفرمایند:
در وزارتخانه های اسلامی نباید زنهای لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند.
پنج) اما یکی از استفتائات جالب توجه امام پیرامون مسائل اجتماعی حجاب در تاریخ 1359/04/13، از سوی ایشان میشود. امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در پاسخ استعلام در مورد تعرض عده ای از افراد ناآگاه و احیاناً ضدانقلاب، به بانوان بی حجاب، دستوری به این شرح صادر فرمودند:
بسم اللّه الرحمن الرحیم. ممکن است تعرض به زنها در خیابان و کوچه و بازار، از ناحیهٔ منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. از این جهت، کسی حق تعرض ندارد و اینگونه دخالتها برای مسلمانها حرام است، و باید پلیس و کمیته ها از اینگونه جریانات جلوگیری کنند.
شش) اما اگر نگاهی به فرمایشات رهبر انقلاب داشته باشیم، علاوه بر مباحثی که در بالا گفته شد و علاوه بر مطالبی که مشابه فرمایشات امام خمینی (ره) است و به همین دلیل از ذکر مجددشان خودداری میکنیم، نکات جالب دیگری هم دیده میشود که برای درک منظومهی آراء رهبر انقلاب در خصوص مسئلهی حجاب، لازم به توجه است. یکی از این نکات جالب، در خلال جلسهی پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی با رهبر انقلاب در تاریخ 04/12/1377 مطرح شده است:
یکی از دانشجویان: من اوّل صمیمانهترین احساس درونی خود را به شما تقدیم میکنم. سؤال دردمندانهای وجود دارد که مدّتی است مرا رنج میدهد؛ گفتم شاید شما بتوانید جوابی برایش پیدا کنید. روزگاری بود که در بحث نوع حجاب، سؤال میشد که «حجابِ برتر» چیست؛ ولی الان مدّت مدیدی است که معضل نوع حجاب و بدحجابی در حال کشانده شدن به بیحجابی است و یک سری اندیشههای نویی که مخلِّ مذهب هستند، خیلی زیرکانه و آرام آرام در بین مردم رسوخ میکنند و متأسّفانه اثرات خیلی پایداری هم روی اذهان مردم برجای میگذارند. شاید من که دانشجو باشم، شرایطی برایم فراهم شده باشد که با این لفظ شعارگونهی «تهاجم فرهنگی» بیشتر آشنا باشم؛ ولی به نظر من مردم عادی نمیتوانند عمق فاجعه را درک کنند، یعنی واقعاً به آنها آگاهی داده نمیشود. بهنظر حضرتعالی با این مسأله چطور باید برخورد جدّی کرد؟ اصلاً چرا هیچ برخورد جدّی در جامعه دیده نمیشود؟ آیا باورهای سبزی را که سالها بزرگترهای ما سعی کردند به ما انتقال دهند، میشود فقط به بهانهی ایجاد تنوّع و نشاط در روحیهی جوانان زیر سؤال ببریم و همینطور خیلی راحت موجّه جلوه دهیم؟
رهبر انقلاب: حجابِ برتر که شما اشاره کردید - که مراد همین چادر ایرانیِ خود ماست - حقیقتاً حجاب برتر است؛ هیچ تردیدی در این نباید داشت. البته من هیچ وقت نگفتم که چادر را در جایی اجباری کنند؛ اما همیشه گفتهام که چادر یک حجاب ایرانی است و زن ایرانی این را انتخاب کرده و خوب حجابی هم هست و میتواند کاملاً حفاظ و حجاب داشته باشد. حالا بعضیها هستند که از هرچه ایرانی و خودی است، ناراحتند و دلشان را میزند؛ دلشان میخواهد سراغ چیزهایی بروند که از خودی بودن دورتر است! بههرحال اگر حجاب را حفظ کنند، باز هم خلاف شرعی انجام ندادهاند؛ منتها چیز بهتری را از دست دادهاند.
اما اینکه شما میگویید «ما چگونه برخورد کنیم؟» ببینید؛ شما با تبلیغات کار کنید. یعنی همان حربهای را که افراد مورد نظر شما برای سست کردن اعتقاد به حجاب به کار میبرند، شما هم به کار ببرید.
یعنی شما دربارهی حجاب بنشینید واقعاً تحقیق کنید، فکر کنید، از لحاظ دینی هم مثلاً دربارهاش بحث کنید، یا از بحثهایی که شده استفاده کنید. از لحاظ اجتماعی هم روی همین مسألهی کیفیّت حجاب تکیه کنید؛ به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید؛ آن چیزی که به نظرتان درست است، آن را بگویید؛ این دغدغه را هم که اینها میآیند تمایل به حجاب را در دلِ مردم از بین میبرند، نداشته باشید؛ حجاب از بین نمیرود. البته اگر قدرتی مثل قدرت رضاخانی بالای سرش باشد، یا آن طور که شنیدم در بعضی از کشورها مثل تونس کسی حق ندارد در خیابان با حجاب باشد و اصلاً حقوق بشر هم در اینجا دیگر مطرح نیست که چرا مردم را مجبور کردید بیحجاب باشند - کسانی که مسؤول این چیزها هستند، همینطور تماشا میکنند و حرفی هم نمیزنند! - بالاخره همان کشف حجاب دوران رضاخانی پیش میآید؛ اما به مجرّد آنکه این زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمیگردند.
هفت) یکی دیگر از نکات جالب توجه در مورد مسئلهی حجاب که در بیانات رهبر انقلاب وجود دارد، به تاریخ 22/02/1382، و در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتیبرمیگردد. در بخشی از سخنان رهبر انقلاب میخوانیم که:
در محیط دانشگاه خودتان، در نشریات خودتان، با نشریات زن - که الان در ایران چند نشریهی مربوط به زنان وجود دارد - با دیگر نشریات رایج صحبت کنید، چیزهایی بنویسید، پخش کنید، در جامعه فکر را بپراکنید؛ منتها با استدلال، با منطق. بهترین راه تأمین حجاب هم همین است که با منطق برخورد شود. البته اگر چیزی جزو مقرّرات شد و کسی برخلاف آن مقرّرات رفتار کرد، ممکن است قوانینی وجود داشته باشد که دولت برخورد کند؛ که لابد هم میکند. درعینحال آن چیزی که در اساس لازم است و مهمتر از همه است، این است که شما ذهن این دختر جوان، یا این زن جوان را - که عمده هم خانمهای جوان هستند - با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنی به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعی و از لحاظ منطقی این است. در ذهن او، استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید. امیدواریم که انشاءاللَّه روزبهروز بهتر شود. البته یکی از عواملی هم که در این زمینه تأثیرات منفی دارد، برخی از این فیلمهایی است که بعضی از زندگیهای غربی را در دسترس همه میگذارد. اینها در سُست کردن ذهنیّت مردم نسبت به مسألهی حجاب بیتأثیر نیست. البته نسبت به پخش این فیلمها هم باید تذکّراتی داده شود.
هشت) در جلسهی مذکور، پرسش و پاسخی هم در خصوص حجاب مطرح میشود. یکی از دانشجویان میپرسد:
چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائه فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغه بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرتعالی چیست؟
قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ اینکه درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمیکنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛ با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم اینطوری باید عمل شود.
همانطور که در ابتدای این مطلب آمد، در گزینش سخنان امام راحل و رهبر انقلاب در خصوص مسئلهی حجاب، مباحثی مانند لزوم حجاب، حفظ خط قرمزهای دینی در پوشش خانمها و ... پیش فرض گرفته شده است و لازم نیست تا تکرار شود. اما بخشهایی از بیانات این دو بزرگوار کمتر دیده و شنیده شده است. نیت این نوشتار، آشنایی شما با این بخشهای مهجور مانده است. تفسیر و تحلیل سخنان بالا، با خودتان.
دیدگاه شما