چند روز پیش خبری از قول رئیس سازمان بازرسی کل کشور خواندم که یک مسئول استانی حدود 12 میلیارد تومان حق ماموریت گرفته است و 540 میلیون تومان هم هزینه غذا و خورد و خوراک او در همین ماموریت های کاری شده است و جالب اینجا بود که رئیس سازمان بازرسی گفته بود وقتی این مساله را پیگیری کردیم متوجه شدیم که اصلا این آقا ماموریت نرفته و این پول کلان را ایشان برای ماموریتی که نرفته اند گرفته اند!!
خندیدم! ... آخر این اواخر دیگر کارم به جایی رسیده است که از غصه خنده ام می گیرد. خنده غصه ناک از این که چرا نظارت بهنگام در کشور این قدر ضعیف است؟ چرا این دزدی ها اینقدر زیاد شده؟ چرا نباید با این حیف و میل ها طوری برخورد شود که درس عبرتی برای دیگران شود؟ چرا تقوا اینقدر در بین ما که مثلا شیعه هستیم کم شده و کارمان به جایی رسیده که خودمان را راضی می کنیم به این دزدی ها و سوء استفاده از بیت المال و بعد هم توجیه؟
از آنجا که فکر کردن به این «چرا»ها دیگر برایم تکراری شده، سعی کردم کمی هم به تاثیر این دزدی ها – که البته به قول یکی از دوستان «این کوچیک کوچیکشه!»- روی افکار عمومی مخصوصا اذهان جوانان فکر کنم. خب لازم به گفتن نیست که پشتوانه استقرار و دوام هر حکومتی، مردم آن حکومت هستند. چرا که همواره عقل و منطق گفته و تجربه هم تایید کرده که یک نظام سیاسی را نه میتوان با کار امنیتی حفظ کرد و نه با بنگاه های خبر پراکنی. واقعیت این است که جوانان ما وقتی اخبار این دزدی های هزار میلیاردی را می شنوند از آنجا که چندان از احزاب و جناح ها و مسائلی همچون تفکیک قوا و اثبات اتهام و اینها سر در نمی آورند، تمام این اتفاقات بد را به حساب کلیت نظام جمهوری اسلامی می گذارند و خیلی برایشان قابل هضم نیست که چطور می شود در جمهوری «اسلامی» این همه دزدی اتفاق بیفتد؟ چندان هم که پیگیر اخبار فلان سایت و بهمان روزنامه نیستند تا عاقبت این دزد ها را ببینند و به پاکدستی این نظام و قصد تقریبا! جدی سران سه قوه در مبارزه با مفاسد اقتصادی آگاه شوند. برآیند همه این هایی که عرض کردم می شود یک چیز:«بدبینی به نظام اسلامی» که نتیجه آن هم کم کم خواهد شد «عدم حمایت مردمی از این نظام در بحران ها و فتنه ها»
قصد سیاه نمایی ندارم ولی به هرحال به بنده کمترینِ بسیجی حق بدهید که به اندازه یک اِپسیلُن نگران آینده این انقلاب باشم. واقعیت این است که این دزدی هایی که عادی شده هم قشر خاکستری را به عدالت دستگاه قضا و کل نظام بدبین و بدبین تر می کند و هم قشر متدین و انقلابی نسل جدید را کم کم –زبانم لال- کم امید می کند. شاید محاکمه های علنی و برخورد صریح با غارتگران بیت المال –حالا هر کس و هر مقامی که هستند- بتواند کم کم امید و اطمینان جامعه را قوت بخشد. (امیدوارم که این چند خط بالا را به حساب خیرخواهی – و نه فوضولی در کار بزرگترها – بگذارند و مورد اخم و تخم بزرگان قرار نگیریم، انشاا...)
داوود حسینی
دیدگاه شما